>

بهشتی باشیم

بهشتی باشیم |beheshtibashim

بهشتی هدر
بهشتی باشیم

اصلا حــسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کـند
اینجــا گدا همیــــــــشه طلبکار می شـود
اینجـــــــا که آمدی کــرمش فرق می کند
شاعـــــــــر شدم برای سـرودن برایشـان
این خانــــواده محتشـمش فــرق می کند
مـن از حسیــــــــــنُ منیِ پیغمبــــــر خدا
فهمیدم ام حسین همش فرق می کند...



حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم

  • بهشتی باشیم

حرم حضرت عباس
«وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‌ای

آب از هیبت عباسی تو می‌لرزد
بی عصا آمده‌ای حضرت موسی شده‌ای

ادامه ابیات شعر در ادامه مطلب بخونید

  • بهشتی باشیم

بیا که آینه‌ی روزگار ، زنگاری است
بیا که زخم زبان‌های دوستان کاری است

به انتظار نشستن در این زمانه‌ی یاس
برای منتظران چاره نیست ناچاری است 

  • بهشتی باشیم


 

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند

گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
حافظ

 

  • بهشتی باشیم

امام صادق
بر هم نزن نماز مرا ، بی هوا نزن
حالا که می زنی ، جلویِ آشنا نزن
سجاده و عبایِ مرا می کِشی ، بکش
اما لگد به تربتِ کرب و بلا نزن
آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دلِ من ، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابلِ همسایه ها نزن
با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرتِ خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من ، چه کنم؟! بی حیا نزن
مویِ سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم ، با عصا نزن

  • بهشتی باشیم



 

#امام_صادق_علیه_السلام

 

إنَّ لَیلَةَ القَدرِ یُکتَبُ ما یَکونُ مِنها فِی السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن خَیرٍ أو شَرٍّ، أو مَوتٍ أو حَیاةٍ، أو مَطَرٍ، ویُکتَبُ فیها وَفدُ الحاجِّ، ثُمَّ یُفضی ذلِکَ إلى أهلِ الأَرضِ. فَقُلتُ: إلى مَن مِن أهلِ الأَرضِ؟ فَقالَ: إلى مَن تَرى.

 

«در #شب قدر، آنچه از: خیر و شر، یا #مرگ و زندگى و یا #باران، در آن سال تا #سال بعد خواهد شد، نوشته مى شود و در آن #شب، گروه حاجیان نوشته مى شود. سپس آن #تقدیر به زمینیان رسانده مى شود». گفتم: چه کسى از زمینیان؟ فرمود: «#به کسى که مى بینى!».

 

بصائر الدرجات ص ٢٢٠ ح ١

 

 

 

  • بهشتی باشیم

حق با علی بود و علی همراه حق یعنی
بعد از علی دنیا دگر از عدل خالی شد
beheshtibashim 

برای دریافت کیفیت اصلی عکس بر روی عکس کلیک کنید

 

  • بهشتی باشیم

لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی!

به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام
و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی

به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی!

بلغ‌العلی به کمال تو، کشف‌الدجی به جمال تو
به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی

شده پر دو چشم در ازل، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی

تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی

زد اگر کسی در ِخانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات
همه جا گرفته نشانه‌ات، به چه حسرتی، به چه حالتی!

نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی
شاعر» قاسم صرافان

  • بهشتی باشیم

امام زمان
 

ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن

یاایهاالعزیز 

 

  • بهشتی باشیم

شعر امام زمان
غایبی و پیدایی سیدی و مولایی 
صورتی و معنایی سیدی ومولایی
 
هر طرف درخشیدی مثل قرص خورشیدی 
ماه انجمن هایی سیدی ومولایی

هم تو منجی عالم هم تو مصلح عالم 
هم تو صاحب مایی سیدی ومولایی 

  • بهشتی باشیم